دانلود گلچین آهنگ های مهران مدیری

یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا
نوح تویی روح تویی فاتح و مفتوح تویی
سینه مشروح تویی بر در اسرار مرا

شب که آرام تر از پلک تورا می بندم
با دلم طاقت دیدار تو تا فردا نیست
اینکه پیوست به هر رود که دریا شود
از تو گر موج نگیرد به خدا دریا نیست

جرمی ندارم بیش از این کز دل هوا دارم تورا
از زعفران من رو می بگردانی چرا
از زعفران روی من رو می بگردانی چرا
بلند بالا منم دیوانه ی تو
برون کردند مرا از خانه ی تو وای

ما ز یاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
شیوه ی چشمت فریبه جنگ داشت ما غلط کردیمو صلح انگاشتیم
گفت خود دادی به ما دل حافظا ما محصل بر کسی نگماشتیم

شاه صنم زیبا صنم بوسه زنم دستهای تو
ابریشم قیمت نداره حیف از اون موهای تو
به قرآن مجید آیه آیه
دلم هر روز و شب سوی تو آیه
اگر از طعنه های مردم نترسُم

بیا بریم دشت… کدوم دشت؟
همون دشتی، که خرگوش خواب داره… ای بله
بچه صیاد، به پایش تاب داره… ای بله
بچه صیدُم را مزن، خرگوشِ دشتم را مزن
خوابِ خرگوش، به خوابِ یار می ماند! بله!

امشب به بر، من است و آن مایع ناز
یارب تو کلید، به صبح و در چاه انداز
ای روشنی، صبح به مشرق برگرد
ای ظلمت شب، با من بیچاره بساز

ای گلم ، لای لای
خوشکلم لای لای غرقه نگاهت
نور مهتابی برکه ی آبی
آرزوی دل چشم سیاهت چشم سیاهت

ابر غمم را ببارون سر راهت آی ببارون سر راهت
هااااااااااااای… اشک امااااااان ،امان،امان … شد گل شادی شد گل شادی
گریه ی شوق مهربان تاب و توان مهر من،جان جهانم
آرزوی دیدنت خندیدنت مثله سراب

شاه صنم زیبا صنم بوسه زنم دستهای تو
ابریشم قیمت نداره حیف از اون موهای تو
به قرآن مجید آیه آیه
وای دلم هر روز و شب سوی تو آیه
اگر از طعنه های مردم نترسم
به دنبالت میایم مثل سایه یار گلم

با من مسافريست هم روزگار من
تب کرده بی رمق افسرده خسته تن
شادی لحظه ایست از هم پيالگی
از حس همدلی از روی سادگی

می خوام پیشت بمونوم
ولی عادت نداری
می خوام تنهات بذاروم
ولی طاقت نداری

باد را زمزمه این بار نوایی دگر است
لای موهای نمورم شب دریایی خواب
قصه ها می پزد از گندم عشق
امشب از فاصله بین دوموج
ماهی نقره ای یاد تو را میگیرم

يه پنجره يه خيابون يه نگاه يه رهگذر
تو خم کوچه ی خلوت يه صدای زودگذر
پرده ای سفيد و گلدار که حجاب چشم خونه ست
واسه گلدونای خالی چشم براه گل پونه ست

بپر پرواز کن دیوانگی کن
ز جمع آشنا بیگانگی کن
چو دود شمع شب از شعله برخیز
چو دود شمع شب از شعله برخیز
گلی ز گیسوان بر بادها ریز

گلی ز گیسوان بر بادها ریز
چو رقص سایه ها در روشنی شو
چو پای روشنی در سایه ها
بپرداز بپرهیز

به باز آمدنت چنان دلخوشم
که طفلی به صبح عید
پرستویی به ظهر بهار
به باز آمدنت چنان دلخوشم

,پنجره های بی رمق
ترانه های بی صدا
رختی از کهنگی سالهای دور
ترانه کو؟ ترانه کو؟
حرفای عاشقانه کو؟