دانلود گلچین آهنگ های حامد زمانی منتشر شده در سال ۹۹ و ۲۰۲۱

این آخرین قدم برای دیدنت
این آخرین پله واسه رسیدنت
این آخرین نفس کشیدنم برای تو
این آخرین تورو ندیدنم برای تو

بازی ادامه داره هر چند صحنه تنها!
درگیره های و هوی پوچ یه مشت برده ست…
امروز میشه فهمید از خنده های دشمن دستایی پشت پرده ست!!
سربازهای رهبر موندن تو راه حیدر عمار داره این خاک

از برجو باروهای سیمانی از زنده های مرده دلگیرم
ای سنگ آدمها خداحافظ با این قطار از شهرتون میرم
از عابرای بی صدا خستم اینجا همه مردن پر از روحه
باید برم اونجا که تو خاکش هر آدمی یه برج نه کوهه

بخت باز آید از آن در که یکی چون تو در آید
روی زیبای تو دیدن در دولت بگشاید
صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را
تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید

دوباره چرخ میزنم شبیه یک الکترون
مسافرم و میروم دبی ونیز لاهه , بن
از اصفهان به آنکارا از آنکارا به آمریکا
از آمریکا سوار بر قطار مرگ تا ژاپن

لحظه لحظه خاطراتِ بهمنی، که یک دفعه بهار شد!
بهمنی که بوی گل گرفت و سوسن و یاسمن
بهمنی که غرق شوق و شور بود…
انفجار نور بود!

بسوی تو پر کشیدم…
چیزی ندیدم؛ جز نگاه تو
ازت ممنونم؛ گذاشتی بازم ببینم روی ماه تو!
واسه ی تو زندگیمو؛ دارم از این دنیا پس میگیرم

مردان ماموریت سخت
مردان روز کارزاریم
تا خون غیرت در رگ ماست
این سرزمین را پاسداریم
ما وارث از خود گذشتن

محمد مقتدای اهل عالم؛ محمد مصطفای آل آدم
محمد رحمه للعالمین است؛ رسول آسمانی بر زمین است
دلش دریایی و خلقش خدایی؛ نگاه روشنش شمس الضحایی
تبر بر دوش تا بتخانه آمد؛ حبیب الله سر مستان محمد!

آغاز ما تویی و سرانجام ما تویی
بی تو مسیر عشق به آخر نمیرسد
بر سردر سرای محبت نوشته اند
با سر کسی به محضر دلبر نمیرسد

تویی برگشتی و میگی که حرفت؛ تنها جنگت نیست
نشونِ غیرتت تنها؛ همین تیر و تفنگت نیست
تویی برگشتی و انگار میخوای فانوسو برداری!
تو خوب از نقشه ها از معبرا از ما خبر داری…

به اسمت قسم تو قلبم حرم داری
دوسِت دارم و میدونم دوستم داری
سرم رو میذارم به پای تو مادر
تموم مادرها فدای تو مادر

بیا و قصموُ خودت روایت کن؛ حالا خودت قضاوت کن
اگه بدم؛ چرا هواموُ داری؟
آخه فدای تو… چقد فداکاری… مگه به من بدهکاری؟!
می بخشی من رو منت نمیذاری…

این خانه؛ زخمی است… خورده گلوله ها…
این کوچه؛ زخمی است… هر چنـــد، بی صدا…
محراب، زخمی است!
گلدسته، زخمی است!
ایران! قربانیه ترور!

شب بود؛ در کوچه ها پر بود از وحشت!
شب بود؛ آکنده بود از نقشه ی غارت…!
آن شب پیر و جوان هر سو هراسان بود…
آرامشِ میهن گروگان بود!
آمد همراه او همراهی مردم؛ هرچه شرارت هرچه نا امنی

می نویسیم اگر یا زهرا ؛ کار داریم هَمه با زهرا
می نویسیم هزاران دفعه ؛ فاطمه… فاطمه… زهرا… زهرا…
وصفِ او را ز سرِ ناچاری؛ می نویسیم و الا زهرا ، فاطمه بود سَراپا احمد «ص»
مصطفی بود؛ سراپا زهرا…