دانلود گلچین آهنگ های آوان بند ۹۹ و ۲۰۲۰

دلمو لرزونده چشامو ترسونده
مث یه مهمون اومده عزیز و ناخونده
تا اومدی توی دلوم یهویی خودتو جا کردی
توو قلب کوچیک ما آتیشیو تو به پا کردی

کاش مرا نظر کنی ، کز تو به جان رسیده ام
من به حقیقت تو در ، هر دو جهان رسیده ام
کاش مرا نظر کنی ، رویت ما هم آرزوست
دل پس هجو بی کسی ، پشت و پناهم آرزوست
من به کجا سفر کنم ، در پی تو خزان شدم

نگاه تو میکشتم به هر کران میکشتم خمار چشم تو مرا چه بی امان میکشتم
نوای پر شور مرا دلیل جانانه تویی به وقت سرمستی من هوای میخانه تویی
اگر ز خوابم گذری به سان رویا که شوم پرم کنی از نفسی شبیه دریا چه شوم
عزیز و دردانه تویی چراغ این خانه تویی به پیله ی خالی عشق نوید پروانه تویی

قدم زنان روانه ام همیشه در مسیر تو
بدون تو کجا رود کسی که شد اسیر تو
هر آنچه در اتاق هست و نیست گوش میشود
به گوش جان که میرسد صدای چون حریر تو
قرار آسمانی ام به خانه میکشانی ام

ای جان جان جانم تو جان جان جانی
بیرون ز جان جان چیست آنی و بیش از آنی
من مست و بیقرارم تو علت همانی
ای عشق بی نهایت تو جان و جهانی
ای جان جان جانم تو جان جان جانی

عشق به دیوانگیو چونو چنان نیست
عشق تمنای وصاله از دلو جان نیست
عشق درآمیختن آتش و آبست
میان درگیریه بیداری و خوابست

نمیگنجد چرا در باور من همین تقدیر تلخ بی تو بودن
تو را هر لحظه میبینم به رویا تمام من شده از تو سرودن
ندارد تاب این رنج و جدایی
شکسته از غمت بال و پر من

شد ز غمت خانه سودا دلم
در طلبت رفت به هر جا دلم
در طلبِ زهره رخِ ماه رو
می نگرد جانب بالا دلم

سرد است نمیبینی آتش بزنین جان را عاشق تر از اینم کن
دل در طلب رویت دل کند از این دنیا پیدا شو که پنهانم لایق تر از اینم کن
دستم دم طوبی بود قدم نرسید اما بالم بده بالایی بالا بالاتر از اینم کن
لبخند پریزادی هوش از سر من برده از من شده ام خسته بی من بی من تر از اینم کن

پیر منو‌ مراد من
درد منو دوای من
فاش بگفتم این سخن
شمس منو خدای من

رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن
ترک منه خرابه شبگرد مبتلا کن
ماییم و موج سودا شب تا به روز تنها
خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن

ساقیا می کم نکن امشب به خاک افتاده ام
ماه من پیدا شده بهرش هلاک افتاده ام
ساقیا با جام دیگر مستی ام را تازه کن
حال خوبم را به مستی در جهان آوازه کن

هر اول روز ای جان صد بار سلام علیک
در گفتن و خاموشی ای یار سلام علیک
از جان همه قدوسی وز تن همه سالوسی
وز گل همه جباری وز خار سلام علیک

پشت پر چینت اگر بحث اگر مهمانیست
پشت پرچین من سو همه اش ویرانیست
انفرادی شده سلول به سلول تنم
خود من در خود من در خود من زندانی

ز سنگ سار روح من بگو چه برده ای نصیب
مگر چه کرده ام دریغ که میدهی مرا فریب
به اشک من اتمام شهر چرا حریص و تشنه بود
چرا زبان مردمان برنده مثل دشنه بود

هی باز چیه انقده غرور و هی ناز چیه
وای قلب منو درد تو این همه آواز چیه
هی داد نزن بسه دیگه دلمو خون نکن
نه از دل خود من دیوونه رو بیرون نکن